یادداشتهای ریاضی

هر علم را که کار نبندی چه فایده ست چشم از برای ان بود اخر که بنگری

یادداشتهای ریاضی

هر علم را که کار نبندی چه فایده ست چشم از برای ان بود اخر که بنگری

عشق تا خدا

 

پشت سر هر معشوق خدا ایستاده است


پشت سر هر آنچه که دوستش داری

 

 تو برای اینکه معشوقت را از دست ندهی

 

بهتر است بالاتر را نگاه نکنی زیرا ممکن است چشمت به خدا بیفتد و او آنقدر


بزرگ است که هر چیز پیش او کوچک جلوه می کند

 

پشت سر هر معشوق خدا ایستاده است

 

اگر عشقت ساده است و کوچک و معمولی

 

اگر عشقت گذراست و تفنن و تفریح

 

خدا چندان کاری به کارت ندارد، اجازه می دهد عاشقی کنی


تماشایت می کند  می گذارد که شادمان باشی...!

 

پشت سر هر معشوق خدا ایستاده است

 

هر چه که در عشق ثابت قدم تر شوی خدا با تو سختگیر تر می شود

 

هر قدر که در عاشقی عمیق تر شوی و پاکبازتر

 

و هر اندازه که عشقت ناب تر شود و زیباتر


بیشتر باید از خدا بترسی

 

زیرا خدا از عشق های پاک و عمیق و ناب و زیبا نمی گذرد

 

مگر آنکه آن را با نام خودش تمام کند


 

پشت سر هر معشوقی خدا ایستاده است

 

و آنگاه که گمان می کنی معشوق دست یافتنی است

 

و وصل چه ممکن و عشق چه آسان

خدا وارد کار می شود و خیالت را بهم می ریزد

 

و معشوقت را در هم می کوبد

 

و هرجا که باشد و هر کس که باشد

 

خدا نمی گذارد میان تو و او چیزی فاصله بیندازد

 

معشوقت می شکند و تو ناامید می شوی

 

و نمی دانی که ناامیدی زیباترین نتیجه عشق است

 

ناامیدی را اینجا و آنجا

 

ناامیدی از این کس و آن کس

 

ناامیدی از این چیز و آن چیز

 

تو ناامید می شوی و گمان می کنی که عشق بیهوده است

 

و برآنی که شکست خورده ای

 

و خیال می کنی که آن همه شور و آن همه ذوق

و آن همه عشق را تلف کرده ای

 

اما خوب که نگاه کنی

می بینی حتی قطره ای از عشقت

حتی قطره ای هم هدر نرفته است

 

خدا همه را جمع کرده و همه را برای خویش برداشته

و به حساب خود گذاشته است

 

خدا به تو می گوید:

 

مگر نمی دانستی که

 

پشت سر هر معشوق خدا ایستاده است؟

 

تو برای من بودی که این همه راه آمدی

 

و برای من بود که این همه رنج برده ای

 

و برای من بود که این همه عشق ورزیده ای

 

پس به این پاس؛

 

قلبت را و روحت را و دنیایت را وسعت می بخشم

 

و از بی نیازی نصیبی به تو می دهم

 

و این ثروتی است که هیچ کس ندارد تا به تو ارزانی اش کند

 

فردا اما تو باز عاشق می شوی

 

تا عمیق تر شوی و وسیع تر و بزرگ تر و ناامیدتر


تا بی نیاز شوی و به او نزدیکتر

.

.

.

راستی؛

 

چه زیباست و چه باشکوه و چه شورانگیز

 

که پشت سر هر معشوقی خدا ایستاده است.

نظرات 1 + ارسال نظر
حوریه 26 بهمن 1390 ساعت 08:15 ب.ظ

سلام
نوشتتون خیلی قشنگ بود چند بار خوندمش
اما الان اومدم ازتون بخاطر حرفای امروزساعت 1تا3 تشکر کنم نمیدونین چه لطف بزرگی در حقم کردین...
بازم ممنونم
موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد